به گزارش هفتهنامه "تازههای اقتصاد "، کشور برای توسعه و گردش چرخ های تولید نیازمند رشد است. رشد مثبت و مستمر؛ اما این رشد در دوره های قبل اتفاق نیفتاد، آن هم نه یکسال و دو سال؛ بلکه یک دهه در دولت های گذشته، رشد اقتصادی کشور در حد صفر باقی ماند. حالا شرایط تغییر کرده و دولت سیزدهم برنامه ریزی موثری برای برون رفت از این شرایط تدبیر کرد. نتیجه آن شد که امروز کشور هشتمین فصل پیاپی رشد اقتصادی مثبت را نیز پشت سر گذاشت و رشد اقتصادی در پایان سال گذشته به بیش از ۴ درصد رسید و قرائن موجود نشان از آن دارد که این رشد مثبت در سال جاری نیز ادامه دار خواهد بود. اما چرا در دهه ۹۰ موتور رشد اقتصاد ایران خاموش شد؟ زیان عدم رشد مثبت چه بود؟ نتایج تصمیمات اشتباه اقتصادی در سطح کلان چه خسارت هایی را متوجه اقتصاد ایران کرد؟ دریافت پاسخ این سوالات؛ بهانه میزگردی شد در هفته نامه تازه های اقتصاد با حضور دکتر محمدجواد محقق نیا؛ استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی و دکتر عبدالمجید شیخی اقتصاددان و استاد دانشگاه که به سوالات مختلف در زمینه چالش ها و دلایل عدم رشد اقتصادی در دهه ۹۰ پاسخ گفتند.
وقتی از رشد اقتصادی صحبت میکنیم، ممکن است تعابیر متفاوتی به ذهن برسد. تعریف مشخص شما از رشد اقتصادی چیست؟ آیا مردم نتیجه رشدهای مستمر اخیر را در زندگی خود خواهند دید؟
محقق نیا: رشد به معنای ازدیاد و افزایش کمی تولید (بخش های کشاورزی، صنعت، تجارت و ...) در کشور است. مثلا در بخش خودرو ۱۰۰ هزار دستگاه تولید شده و حالا به ۱۲۰ هزار خودرو رسیده است، این به معنای رشد در تولید است. بنابراین وقتی رشد کمی اتفاق میافتد، به این مفهوم است که زندگی و رفاه مردم بهتر میشود. نتیجه این رشد این است که رفاه و سطح زندگی مردم بهتر میشود. در مقابل رشد کمی، ما توسعه را داریم. به بیان دیگر در کنار رشد کمی، رشد و توسعه کیفی را هم داریم. در نتیجه هنگامی که این دو مولفه کمی و کیفی را در کنار هم داشته باشیم، میتوانیم به پیشرفت اقتصادی دست پیدا کنیم. رهبر انقلاب هم در این سال ها بر واژه پیشرفت تاکید داشته اند، زیرا در مفهوم پیشرفت، کیفیت مد نظر قرار میگیرد و حتی میتوان اشاره داشت که در مفهوم پیشرفت، کیفیت بر کمیت اولویت دارد. چه بسا کمیتی که در آن عدالت هم نباشد و بیشتر باعث ناعدالتی و عدم توازن در اقتصاد شود. ولی وقتی همراه با پیشرفت میشود، قاعدتا به یک رشد اقتصادی متوازن و باکیفیت برای همه آحاد جامعه و به خصوص برای دهک های کم درآمد میرسیم.
شیخی: از دیدگاه قرآنی رشد یک مفهوم بسیار عمیقی است که در بردارنده هم کمیت و هم کیفیت است. ولی متاسفانه در ادبیات اقتصادی از رشد فقط به عنوان یک شاخص کمی استفاده میشود. از دیدگاه ادبیات متعارف اقتصادی، توسعه یک فرآیندی فراتر از رشد است؛ یعنی علاوه بر اینکه یک افزایش کمی در درون متغیر وجود دارد، کیفیت هم افزایش پیدا میکند. لذا از واژه توسعه با عنوان رشد کمی و کیفی استفاده میکنند.
وقتی میگویند اقتصاد رشد میکند، این عبارت چه معنا و مفهومی دارد؟ پیرو سوال قبلی، بالاخره چگونه رشد اقتصادی فعلی برای مردم ملموس خواهد شد؟
محقق نیا: وقتی تولید ناخالص یک کشور را اندازه گیری میکنیم، تمام اتفاقاتی که در یک سال گذشته افتاده است تبدیل به ارزش ریالی میشود و پس از محاسبه، مشخص میشود که به فرض سال قبل A تومان تولید داشتیم و امسال این رقم به A+۲ رسیده است. اینجا میگویند که رشد اتفاق افتاده است. اگر A-۲ شده بود، از در جا زدن رشد سخن گفته میشد و در حقیقت پسرفت داشتیم. بنابراین پیشرفت یا رشد به معنای افزایش تولیدات یک کشور است. نتیجه این افزایش تولید در زندگی مردم قطعا خودش را نشان خواهد داد و باعث رفاه و رضایت مندی مردم نیز خواهد شد.
شیخی: وقتی اقتصاد رشد میکند، در حقیقت یک تغییراتی در متغیرهای اقتصادی رخ میدهد. شاخص ترین و ساده ترین این است که ارزش افزوده در اقتصاد ایجاد میشود و تولید از یک سطحی به سطحی بالاتری افزایش پیدا میکند. رشد تولید ناخالص ملی و یا رشد تولید ناخالص داخلی یک شاخص از رشد ارزش کل کالا و خدمات در دوره زمانی یک ساله در کشور ایجاد شده است. این رشد میتواند به همراه خودش، افزایش درآمد را داشته باشد. افزایش درآمد میتواند به دلیل افزایش تولید و افزایش قدرت خرید باشد که آن هم متعاقب افزایش اشتغال ایجاد میشود. طبعا اگر افزایش درآمد ایجاد شود، این افزایش درآمد باعث افزایش سطح رفاه و بهبود الگوی مصرف توسط مصرف کننده میشود که کیفیت و کمیت نظام مصرفی را افزایش میدهد. از سوی دیگر، رشد میتواند در نظام تولید نشان داده شود. زیرا ارزش افزوده فعالیتهای توزیعی در محاسبات تولید ناخاصل داخلی لحاظ میشود. رشد نظام توزیع هم میتواند افزایش سطح رفاه عوامل توزیع کننده را بالا ببرد. بنابراین در سه مقوله تولید، توزیع و مصرف عملا این رشد محسوس خواهد بود.
یک دهه گذشته رشد اقتصادی نزدیک به صفر را پشت سر گذاشتیم. رشد کدام یک از بخشهای اقتصادی متوقف شد و چرا نتوانستیم به اهداف برنامه پنج ساله توسعه دست یابیم؟
محقق نیا: باید در نظر داشت که در مدت یاد شده، رشد اقتصادی نزدیک به صفر رقم خورد اما سفره و زندگی توده و عامه مردم طبق آمارهای اعلام شده، ۲۴ درصد کوچک تر شد. این به معنای آن است که سهم فقرا کم و سهم ثروتمندان بیشتر شد. وقتی نرخ رشد حدود صفر درصد است، باید همه درجا بزنند، اما یک عده ای پس رفت داشتند که به معنای آن است که سفره یک عده ای بزرگتر شد. یعنی به رغم شرایط بد اقتصادی، به دلیل اقداماتی که صورت گرفت، اوضاع یک گروهی بهتر شد و در عوض اوضاع معیشتی و سفره عامه مردم بدتر شد و یک چهارم آن آب رفت. به بیان دیگر در دهه گذشته، بی عدالتی مشاهده شد و اگر ما همان رشد صفر را داشتیم، اما برای همه به یک شکل اتفاق می افتاد شاید وضعیت نگران کننده نبود. چرا این اتفاق افتاد و رشد اقتصادی کشورمان در دهه گذشته متوقف شد؟ برای پاسخ به این سوال باید توجه داشت که وقتی رئیس دولت قبل، همه چیز را به تحریم و ارتباطات با خارج گره میزند و از ظرفیت ها و پتانسیل های گسترده اقتصادی داخل کشور غافل میشود، نتیجه میشود همین رشد اقتصادی حدود صفر درصد. این در حالی است که میدانیم که یک کشور پهناور و بسیار پر پتانسیل هستیم و ظرفیت های زیادی داریم؛ به نظر بنده ما بیشتر از اینکه از تحریم ها آسیب ببینیم از خودتحریمی ها آسیب دیدیم که این خودتحریمی نتیجه عملکرد دولت گذشته بوده است. فرض کنید ما یک کالایی را به هزار مصیبت از تحریم ها دور میزنیم و به گمرک میرسانیم، بعد باید شش ماه معطل ترخیص آن باشیم یا آنقدر میماند که فاسد میشود. بنابراین ما در سال های اخیر دچار خودتحریمی شده ایم و قوانین داخلی ما متناسب با شرایط تحریم نبود و بایستی به سرعت بازنویسی میشد، ولی این اتفاق نیفتاد و در نتیجه اقتصاد ما به شدت ضربه خورد. زیرا به دلیل سیاست های دولت قبل، اقتصاد ما به مسائل بین المللی گره خورد. البته میدانیم که مسائل بین المللی تاثیرگذار است و نمیتوان نفی کرد، اما با توجه به پتانسیل هایی که در اقتصاد ایران میبینیم و کالا هایی که میتوان در داخل تولید کرد و تحریم ناپذیر هم هستند، ما به راحتی میتوانستیم تحریم ها را پشت سر بگذاریم.
به عنوان مثال، یکی از بانک های کشور در دهه نود یک مجمتع اقتصادی و تجاری در انتهای یکی از اتوبان های تهران با رقم ۴۰ هزار میلیارد تومان ساخت، در حالی که پالایشگاه ستاره خلیج فارس را با ۳۰ هزار میلیارد تومان تاسیس شد. حال اگر دولت قبل به مالک آن بانک و سهامدارانش میگفت که به شما نفت خام به قیمت ۵ دلار زیر قیمت فوب میدهم و به من بنزین تحویل بده و یا اینکه بنزین را صادر کن و دلار صادراتی را به دولت تحویل بده، در نتیجه با این ۴۰ هزار میلیارد تومان میتوانستیم یک پالایشگاه ستاره خلیج فارس ۲ بزنیم و صادرات بنزین داشته باشیم و تحریم ها را کاملا دور بزنیم. زیرا بنزین یک کالای تحریم ناپذیر است و اطراف ایران همه متقاضی بنزین هستند. اما در حال حاضر با توجه به برابری مصرف و تولید بنزین در داخل، مازاد صادرات و ارزآوری از این ناحیه را نداریم. بنابراین اگر در ده سال گذشته یک پالایشگاه ستاره خلیج فارس۲ داشتیم، واقعا تحریم ها بی اثر میشد. یعنی با یک تدبیر کوچک، مجتمعی که قرار بود هاب واردات شود و برندهای مختلف بیایند آنجا و نمایندگی بزنند، اما به جای این اتفاق، میتوانستیم به منبعی برای هاب صادرات در منطقه تبدیل شویم و برای کشور درآمدزایی داشته باشد. اما الان به یک معضلی تبدیل شده و باعث ناترازی همان بانک نیز شده است چون درآمدزایی ندارد. این مشکلات قابل تدبیر بود، به شرط آنکه اگر دولت وقت به سمت هدایت اعتبار میرفت. در شرایطی که در حال جنگ هستیم، نباید ۷۰ درصد تسهیلات بانکی به سمت فعالیت های غیرتولیدی و دلالی و غیر مولد برود. این رویه یعنی ضد رشد تولید و توسعه و همراهی با تحریم هاست. به جای اینکه به واردات بپردازیم باید به صادرات کمک میکردیم. نباید اجازه دهیم منابع بانکی به دست کسی برسد که به دنبال دلالی و سودجویی است. چرا باید به دست کسانی برسد که فعالیت های غیر رسمی دارند و مالیاتی هم پرداخت نمیکنند؟ بنابراین باید برای این مسائل چاره اندیشی شود که در حقیت همان اقتصاد مقاومتی است که در گذشته توسط رهبر انقلاب مورد تاکید قرار گرفت. باید پایه اقتصاد داخلی را تقویت کنیم. اگر تسهیلات بانکی در سال های گذشته به سمت تولید و صادرات هدایت میشد، امروز بازار اطراف کشورمان برای صادرات و ارزآوری فراهم بود. به عنوان نمونه الان کشور روسیه آماده است تا از کشورمان تا ۸۰ میلیارد دلار کالا وارد کند، اما با مشکل زیرساخت ها مواجه ایم. اگر جلوی نشتی های اقتصاد را بگیریم، اقتصاد ایران مثل یک شیرخفته است که سر از خواب بر میدارد و توانایی بروز و ظهور در منطقه و کل دنیا را دارد.
عدم فروش نفت در دولت گذشته به بهانه تحریم، تا چه اندازه به اقتصاد کشور ضربه زد؟
محقق نیا: نفت در اداره جاری اقتصاد موثر است. اما باید توجه داشت که در خصوص نفت دچار تحریم بودیم اما آیا برای فروش و صادرات فرآورده های نفتی هم تحریم بودیم؟ چرا که فرآورده های نفتی قابل تحریم نیست. چون اطراف ایران برای دریافت بنزین، اسکناس میدهند. به صورت مکرر از سوی عراق مراجعه میکنند و تقاضای بنزین از ایران دارند. خب اگر امروز پالایشگاه ستاره خلیج فارس ۲ را داشتیم، روزانه ۱۰۰ میلیون لیتر بنزین صادر میکردیم، از سویی روزانه ۷۰ میلیون دلار و ماهانه ۲ میلیارد دلار و سالانه ۲۴ میلیارد دلار ارزآوری برای اقتصاد کشورمان داشتیم. مگر از فروش نفت بیشتر از این رقم درآمد داریم. اگر فروش نفت توسط آمریکا تحریم و بسته شده است باید خودمان راه بهتری باز کنیم، ولی دولت قبل این کار را نکرد. ایران کشوری پهناور با حداقل ۱۵ همسایه، پتانسیل و ظرفیت بالایی برای ایجاد درآمد و ارزآوری دارد. تمام کشورهای همسایه امروز از ایران بنزین میخواهند؛ از ترکیه تا افغانستان و پاکستان و عراق همه بنزین میخواهند، اما ما به دلیل قوانینی که در گذشته داشتیم از تولید کننده و سرمایه گذار داخلی حمایت نکردیم که به سمت تولید بنزین و امثال آن برود.
شیخی: دلیل عقب ماندگی دهه نود در رشد اقتصادی را بایستی به دو دسته عومل تقسیم کرد. عواملی که سلبی بودند و عواملی که ایجابی بودند. عوامل سلبی در واقع منع دولت از پیاده سازی برنامه جامع برای کمک به بخش حقیقی اقتصاد و در واقع باز کردن فضا برای بخش غیرمولد اقتصاد بوده است. برخلاف ادبیات اقتصادی رایج و سنتی متعارف که میگوید ما رابطه یک به یک بین حجم نقدینگی و تورم داریم، باید بدانیم که این نظریه غلط است. تورم یک پدیده رفتاری است و نه یک پدیده مکانیکی. نقدینگی ابزار ایجاد تورم است. در اقتصاد اسلامی پول هویتی ندارد و پول سایه سار پیکری به نام بخش مولد اقتصاد است. پول سایه کالاست و با خلق کالا بایستی یک واحد پول تولید شود و با گردش کالا هم باید یک واحد پول گردش پیدا کند ولی برخلاف این اتفاق افتاده است. ما اقتصادی داشتیم که میراث گذشته بود و پول نفت در آن تزریق میشد و از عرق جبین کالا خلق نمیشد. پول نفت همراه با کالا به داخل کشور میآمد و مردم را هم به یک گروه مصرفی با یک سبک زندگی غرب زده تبدیل کرده بودند. اجمالا نیاز به یک تحول اساسی داشتیم تا توانایی های داخلی را شکوفا کنیم. در دهه نود توجهی به شکوفایی توانایی ها نشد و همه چیز را به ناز کشورهای غربی گره زدند. در واقع هیچ برنامه ای برای احیای بخش مولد اقتصاد نداشتند. بنابراین مریضی عمده اقتصاد ما این است که حجم عمده نقدینگی در دست بخش غیرمولد است. خب فضا هم در دهه نود برای فعالیت های غیرمولد فراهم شده بود و فعالیت های مولد نیز سرکوب شد. در نتیجه با توجه به تعطیلی بسیاری از واحدهای تولیدی در دولت قبل، ظرفیت تولید به شدت کاهش یافت و رشد منفی داشتیم و ضرورت دارد که به سراغ اقتصاد مقاومتی برویم تا به رشد اقتصادی قابل قبول دست یابیم.
نظر شما